سایت شخصی حجت الاسلام عظیم تواضعی



دوران طلایی دفاع مقدس بهترین دوران عمر اینجانب بود ویاد آن دوران ارزشمند هیچوقت از خاطراتم حذف نخواهد شد ویاد آور اخلاص وفداکاریهای رزمندگان عزیزمان می باشد واز خداوند می خواهم که همان روحیه همچنان در وجود همه مسلمانان احیاگردد


سایت شخصی حجت الاسلام عظیم تواضعی

                                                     یک ابهام ویک جواب

   ابهام :✅

دو رکعت نماز جناب میرفندرسکی وپذیرش دعوت به حق توسط بت پرستان هند

}سید ابوالقاسم استرآبادی مشهور به میر فندرسکی فرزند میرزا بیک بن سید صدر الدین استر آبادی عالم عارف، حکیم و فیلسوف بزرگ عصر صفوی )معاصر شاه عباس اولو دوم صفوی ) است. به جهت آنکه از سادات بوده به« میر» و چون زادگاهش در فندرسک از توابع استرآباد گرگان بود، به فندرسکی مشهور بود.}

 

ازجمله کرامات حکیم میر فندرسکی آن است که گفته اند: هنگامی که وی به یکی ازشهرهایهندوستان- در ایام سیاحت- رفت. اهالی ان شهر بت پرست بودند. میر روزی بهپرستشگاه آن شهر وارد شده ، و از عبادت خانه آن ها بازدید کرد .

با براهنه به گفت وگو پرداخت و آنها را از بت پرستیبازشان داشت و به اسلام فراخواند. انواع دلایل و براهین از دو سو بیان گشت.

عبادتخانه، بسیار قدیمی و محکم بود ، و حضرات کفار به این اندیشه افتادند که درموقعیت بدست آمده ، تخطئه ای در مذهب میر کنند. از همین رو به میر فندرسکیگفتند: از جمله دلایلی که دلالت بر حقیقت دین ما ، و سستی دین تو وهم کیشانتو دارد آن است که چنان چه در شهرهای شما دیده ایم ، مسجد های شما بزودیخراب میشود ، و پس از صد سال که از بنای آن می گذرد ، اثری از آن نمی ماند؛ولی عبادت خانه های ما از زمان ساخت تا اکنون که دو یا سه هزار سال ازبنای آن می گذرد ، برجا مانده ، تغییری در آن رخ نداده ، وسال ها است کهبدین محکمی باقی مانده است و همین دلالت بر بطلان مذهب تو دارد ؛ چرا کهحقیقت ، ماندنی ، و باطل ، در معرض زوال است.

میردر پاسخ گفت: دلیل بر انهدام زود هنگام مسجد های ما آن اعمال و ذکرهایی است کهمورد پذیرش حضرت باریتعالی هستند، عمارت های این دنیا توان تحمل چنینعبادت هایی را نداشته ، و خراب می شوند؛ اما در معبدهای شما اذکار واورادیخوانده میشود که پسندیده درگاه خداوند نیست، و اعمال شما به نزد او مقبولنمی افتد  پس در این صورت ، اگر اذکاری که ما در مساجد خودمان می گوییم رادر یکی از این معابدی که چنین از آنها تعریف می کنید ، بگوییم ، آن مکان ،در برابر آن همه خضوع و خشوع ، و از هیبت نام حق تعالی  فرو خواهد ریخت، وهر آینه خراب خواهد شد.

آناناستدلال میر را دور از ذهن دانسته و گفتند: تو از اهل اسلامی و اکنون دراین جا حاضر هستی ، پس آن ذکرها را در این جا بگو ، و به هر صورت که خواهی ،هر آن چه می دانی را انجام ده. آن گاه اگر خللی به این ساختمان وارد آمددر می یابیم در ادعایت راست گفته ای ، و اگر نه ، باید گفتار ما رابپذیری ، به مذهب ما در آیی ، و خدایان ما را بخوانی.

میرفندرسکی ادامه دیدار را بهفردا انداخت و خود شب را به راز و نیاز پرداخت. فردای آن روز به سوی پرستشگاه به راه افتاد. ن و مردان گردهم آمده بودند و غوغایی برپا بود. میربه پرستش گاه وارد و به بالای بام رفت. با صدای بلند اذان گفت. با اذان اوهمه ارکان برج پرستش گاه به تکان در آمد. پس از اذان، تا به زیر آمد ووارد پرستش گاه شد. درمیان بت ها رو به قبله حقیقی با فروتنی نماز ظهر وعصر به پاداشت. سجده شکر به جا آورد. از پرستش گاه بیرون آمد، هنوز چندگامیاز آن دور نشده بود که آنجا فرو ریخت و بعد هم طوفانی به پاخاست و خاک آنرا با خود برد. دیگر در آن شهر اثری از پرستش گاه برجا نماند. پس از اینواقعه، تمامی اهالی به اسلام گرویدند و از خوبان و نیکان گشتند.

 

پس ازدرگذشت وی برخی از مرتاضان هند به باور آن که بدن او کیمیا بوده است بهاصفهان آمدند تا نبش گور کنند و بدن او را درآورده به هند ببرند. سرپرستگورستان میر، شبانگاهان او را در خواب می بیند و درباره انگیزه هندوان، اورا آگاه می کند. چون سپیده دم زد سرپرست گورستان، بزرگان را خبر می کند وراز خواب و انگیزه مرتضان را به آنها بازمی گوید. با کوشش تمام و همکاریبزرگان، مقدار معینی از پیرامون گور را از پهنا و درازا و ژرفا کنده و تویآن را قیراندود کردند و سدی چون سد سکندر از قیر ساختند و این خبر به گوشهمگان رسید.

 


سایت شخصی حجت الاسلام عظیم تواضعی

فرقه مشعشعیان از ظهور تاسقوط

موسس مشعشعیان شخصی به نام سید محمد فلاح از فرزندان محد عابدین فرزند امام کاظم (ع) می باشد، او ادعای مهدویت خود را در سال 840 علنی شروع کرد ومردم را به سوی خود دعوت نمود ودرهمان زمان ابن فهد حلی نامه ای به امیرواسط نوشت ودر آن دستور کشتن سید محمد فلاح را داد، هنگامی که نامه ابن فهد حلی به حاکم رسید دستور دستگیری سید را صادر کرد وسید بعد از دستگیری در دفاع از خود اظهار داشت که من سنی وصوفی هستم آنان شیعه هستند ودشمن من هستند وقرآن را از جیبش در آورد وقسم خورد تا نجات یابد ، سلطان هم سید را نجات داد وسید به سوی دیار معادی شتافت ودر آن دیار عشایر الرزان السودان به او پیوستند ووقتی خبر پیوستن عشایر الرزان السودان به حکومت رسید بسیاری از پیروان سید را کشتند وگروهی دیگر رابه اسارت بردند سید از آنجا به جایگاه طائفه المعادی (مابین دجله وحویزه) رفت ودر آنجا مستقر شد .

پدر سید محمد در دوران کودکی سید فوت کرد وشیخ احمد ش ازدواج کرد ودر تربیت او کوشید ویکی از دخترانش را به ازدواج او درآورد ، زمانی که شیخ مریض شد به یکی از کنیزکان خود کتابش را که مجموعه ای از اسرار غیبیه بود به او دادتا در آب فرات اندازد لکن سید محمد مانع شد وکتاب را از او گرفت شیخ به کنیزک گفت کتاب را در آب انداختی ؟ کنیزک به دروغ گفت آری ! شیخ گفت اگر انداختی باید دودی از آن به آسمان می رفت ومن آن دود را ندیدم ! کنیزک باورش شد وگفت کتاب را به سید محمد دادم شیخ شخصی را دنبالش فرستاد اما محمدفلاح منکر شد وگفت او سنی مذهب است ومن شیعه هستم ، شبانگاه سید به عشیره مزیرعه فرار کرد با ذوق وشوق بسیار به مطالعه کتاب پرداخت واز آنجا به اصفهان رفت واز اصفهان به حویزه رفت ودر آنجا چند چشمه از کارهای شگفت انگیز را انجام داد مردم از او پرسیدند نامت چیست ؟ پاسخ داد نامم محمد مهدی است کم کم مردم به اوگرویدند ودستوراتش را پذیرفتند وهنگامی که مامور حکومت طبق برنامه سالانه جهت دریافت محصول کشاورزان به آن دیار آمد سید محمد فلاح جلوی این ظلم را گرفت ومردم را وادار کرد تا با ماموران حکومت بجنگند ودر این هنگام جنگ سختی در گرفت ودر نهایت پیروان محمد فلاح پیروز شدند وقدرت منطقه در دست سید محمد فلاح قرار گرفت .

در سال 844 ق سید محمد به اتفاق پسرش مولا علی با بعضی از افراد عشایر معادی درگیر شدند واموالشان را غارت کردند وآنها را وادار کردند تا اسلحه جمع کنند وگاو وگاومیش خودشان را بفروشند واسلحه جنگی خریداری نمایند وچون اهالی آنجا تسلیم نشدند بسیاری از مردم حویزه وجزایر را کشتند لکن بعد از مدت کوتاهی اختلاف بین مردم افتاد ومردم واسط ، مشعشعیان را شکست دادند، سید محمد ویارانش پا به فرار گذاشتند وبه سوی حویزه گریختند ودر آن منطقه از ساقه های درخت خرما ، نان درست می کردند ومی خوردند تا اینکه سید شهاب الدین عباس حکمران قیصریه ، بی گناه ،کشته شد. سوء ظن مردم به دستگاه حاکمه مغول بیشتر شد این خبر که به سید رسید فرصت را غنیمت شمرد وبا سپاه خود مهیای حمله شد دستور داد ن عمامه برسر بگذارند وگاومیش ها را به دنبال نظامیان حرکت دادند وبه سوی جمعیت شیخ ابوالخیر حمله ور شدند شیخ ویارانش فکر کردند لشگریان زیادی به آنها حمله کرده ، بدون جنگ فرار کردند وشکست خوردند مشعشعیان مردم حویزه را قتل عام کردند وقلعه حکمران مغول به تصرف سید محمد فلاح درآمد حکمران مغول در بغدادبا لشگریانش به سید محمد حمله کردند وآنان را شکست دادند وسید حویزه را ترک کرد وبه محلی به نام طویله منتقل شد .امیر اسپند به طویله حمله کرد وبسیاری از مشعشعیان را کشت سید محمد به ناچار نماینده ای به نزد امیر اسپند فرستاد وهدایایی هم فرستاد وخواهش کرد تا هدایا را بپذیرد اسپند میرزا هم قبول کرد وعذرش را پذیرفت اما دیری نپایید سید جان تازه ای گرفت وبا یارانش تمام خوراک وکالاهای امیر اسپند را به تاراج بردند .

در سال 861ملاعلی پسر سید محمد وقتی به کوه کیلویه شتافت وقلعه بهبهان را محاصره کرد تیر خورد وکشته شد ، بعد از کشته شدن مولا علی جنگ ودرگیری بین مشعشعیان ومخالفانشان در افتاد وسید محمد آنها را شکست داد.

در سال 866پرونده زندگی سید محمد فلاح به پایان رسید وحکومتش بعد از او به پسر دیگرش مولا محسن رسید وبعد از مولا محسن به فرزندانش ودر نهایت به مولامطلب پسر محمد بن فرج الله رسید واو هم در سال 1776 حکومتش پایان یافت وبه دست علی محمد خان زند کشته شد .

بعد کشته شدن مولامطلب ، دیگر اثری از مشعشعیان در کتابهای خطی فارسی نیست وظاهرا کار مشعشعیان به پایان رسید وچیزی به جز حویزه نداشتند که درآنجا حکمران بودند .

 

منبع :

مدرسی چهاردهی – مرتضی – مشعشعیان


سایت شخصی حجت الاسلام عظیم تواضعی

چکیده

یکی از دشوارترین آیاتی که در تفسیر آن میان مفسران اختلاف پدید آمده است، آیه میثاق یا ذر است، با توجه به نقاط قوت و جامعیتی که تفسیر المیزان داراست، نظر علّامه طباطبائی در تفسیر این آیه مهم می‌نماید. این تحقیق با روش توصیفی ـ تحلیلی به تبیین و بررسی کلام علّامه می‌پردازد. ایشان وجود عالم ذر را بر طبق ظواهر برخی روایات نمی‌پذیرد و معتقد است پیمان به ربوبیت خدا از انسان‌ها در عالم ملکوت و به صورتی که انسان‌ها هیچ‌گونه تشخصی نداشتند، گرفته شده است.


سایت شخصی حجت الاسلام عظیم تواضعی

 

پژوهشی کوتاه در مورد اینکه آیا نقد ائمه صحیح است یا خیر ؟

معصومین علیهم السلام با توجه به عصمت داشتن ، مصون از خطا واشتباه هستند وهیچگونه نقصی بر آنان وارد نیست بالاخص ائمه طاهرین علیهم السلام به جهت شایستگی های خاصی که داشتند ذاتا پاک خلق شده اند وهیچگونه پلیدی وناپاکی در آن ها راه ندارد واز هر گونه نقصی مبرا هستند لکن از آنجایی که آنها بشری مثل مردم بودند ودر بین مردم زندگی می کردند همواره علاقه مند بودند تا مثل مردم عادی زندگی کنند وخود را تافته جدا بافته ای از مردم ندانند واز مردم می خواستند که با آنها راحت باشند ویک زندگی عادی را درپیش گرفتندوبه عنوان یک بنده عادی در کنار سایر بندگان زندگی می کردند و چنانچه به حسب ظاهر بی عدالتی احساس می شد دوست داشتند در محاکم قضائی حاضر شوند ومانند مردم عادی با آنها رفتار شود ،در تاریخ زندگی معصومین علیهم السلام از نقد وانتقادهای فراوان نسبت به آن بزرگواران مشاهده می شوددر مقابل معصومین نه تنها نهی نکردند بلکه با آغوش باز به استقبال این مساله رفتند ، لذا با توجه به اهمیت موضوع بحث ، سعی کردیم نمونه هایی از رفتارها وعکس العمل های معصومین علیهم السلام را متذکر شویم ، امیداست مورد توجه قرار گیرد.

 


سایت شخصی حجت الاسلام عظیم تواضعی

آیا پیاده روی اربعین من درآوردی است یا خیر ؟

به گفته برخی پژوهشگران، راهپیمایی درروزاربعین از زمان امامان شیعه در بین شیعیان رایج بوده‌است.سید علی قاضی طباطبائی ، راهپیمایی اربعین را سنت و رفتار مداومِ رفتار شیعیان اززمان ائمه دانسته که در زمان بنی امیه وبنی عباس نیز به این حرکت پایبند بوده‌اند

گفته شده‌است این سنت فراموش شده را محدث نوری در  گزارشی از مراسم اربعین در کربلا، اجتماع در این مراسم را به اجتماع مسلمانان درمکه تشبیه و به حضور هیئت‌های عزاداری در آن اشاره کرده که برخی به ترکی، عربی، فارسی و اردو مرثیه می‌خوانده‌اند. با وارد شدن اولین نوع از اتومبیل‌ها به منطقه، سفرهای کاروانی تعطیل شده و مسافرتها به گونه جدید شکل گرفت. آنگاه پس از مدتی و با مطرح شدن آیت الله سید محمود حسینی شاهرودی به  عنوان یکی از استادان و مدرسان با نفوذ معنوی و قابل توجه حوزه نجف به علت التزام و اصرار وی در پیاده رفتن به کربلا، مجدداً مسئله پیاده رفتن به کربلا به عنوان یک سفر مقدس در بین طلاب نجف رایج شد، ضمن اینکه بعضی از ایرانیان نیز در سفر عتبات احیاناً آنان را همراهی می‌نمودند.


سایت شخصی حجت الاسلام عظیم تواضعی

اهل حق کیست ؟

یکی از سلسله های عرفای شریعت محمدی را می گویند .به عبارت دیگر به پیروان آیین حق وحقیقت اهل حق می گویند ونام دیگر آنها یارستان وبا تخفیف یارسان نیز گفته اند .

مرام اهل حق چیست ؟

اهل حق به کسی گفته می شود که مراحل شریعت وطریقت ومعرفت را طی کند تا به مقام حقیقت برسد.

یکی از فرقه هایی که نه تنها از حیث نام بلکه از جهت عقاید ، مناسک وآداب گرایش به صوفیه دارند فرقه اهل حق هستند وتصوف در حکمت اشراقی را با عناصر ی از عقاید یهود، مجوس وتعالیم شیعه وغالیان بویژه دروزیه ونصیریه با رنگ وبوی صوفیه در آمیخته اند گرچه بعضی از اعتقاداتشان در مواردی با برداشتهای رسمی ومتشرعانه اسلامی مطابقت ندارد .

این فرقه دربین مردم کرد ، لروترک زبان پیروان زیادی دارد .

برخی از محققان اهل حق درایران را علویانی که قائل به الوهیت علی هستند می دانندوواژه حق به حساب ابجد یکصد وهشت می باشد وچنانچه نقطه حق را به آن اضافه نمایید یکصد وده می شود ونام علی هم به حساب ابجد صد وده می باشد .

تاریخچه پیدایش اهل حق :

اهل حق آغاز مسلک خود را به زمان «الست»می دانند ومدعی هستند که این آیین از عهد «الست»تا عهد حضرت علی (ع)در شمار اسرار انبیا بوده است وحضرت علی (ع) اسرار حقیقت را به حسن بصری ودیگریاران خود آموخته است سپس این اسرار سینه به سینه به امثال کمیل ومقدادوابوذر ومعروف کرخی رسیده است .

برخی گفته اند آیین اهل حق در قرن چهارم هجری توسط فردی به نام مبارک شاه ملقب به شاه خوش بین در لرستان شایع شده است وشاه خوش بین همان کسی است که اهل حق اورا مظهر خدا می دانند

مورخین بعد از قرن چهارم اطلاعاتی را ثبت نکرده اند لکن در قرن ششم سلطان اسحاق فرزند شیخ عیسی برزنجه ای در منطقه اورامان از توابع استان کرمانشاه با تربیت شاگردان ومریدان وتعیین رهبرانی برای خاندان به این مسلک سروسامان داد از این رو می توان گفت آغاز پیدایش این مرام در قرن ششم است .

باظهور سلطان اسحاق که از او به سلطان سحاک (صحاک)یاد می شود باردیگر این مسلک در مناطق کرد نشین عراق وایران رواج فراوان یافت.واز آن موقع به بعد سلطان اسحاق به عنوان موسس فرقه اهل حق نامیده شد .

بعضی ها هم قائلند آیین اهل حق در قرن دوم توسط بهلول ماهی پایه ریزی شده است .

منبع :

نژاد-حسین –مقاله اهل حق در آیینه حقیقت -مجله کتاب نقد –شماره 39-پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی دایره المعارف بزرگ اسلامی


سایت شخصی حجت الاسلام عظیم تواضعی

شهرت گریزی آیت الله العظمی بهجت رضوان الله تعالی علیه:

شهرت گریزی، هوی ستیزی و فروتنی از دیگر ابعاد برجسته شخصیت معنوی ایشان است؛ با اینکه فقیهی شناخته شده و مجتهدی صاحب نام و از برجستگان حوزه علمیه قم می باشند، نه تنها تا کسانی که از ایشان مسن تر بودند و یا جلوتر بودند، بلکه تا هم دوره ای های ایشان در قید حیات بودند هیچگاه اجازه انتشار توضیح المسائل خود را نمی دادند، تا اینکه با در خواستهای مکرر عالمان راضی شدند فتاوایشان به چاپ برسد، با این حال در آن زمان به هیچ وجه اجازه نمی دادند رساله شان را از وجوهات شرعیه چاپ کنند.و ازهمه جالبتر و قشنگتر این است که روی جلد رساله توضیح المسائل آن مرجع بزرگ؛ گنجاندن کلمه  « الاحقر» است که بزرگترین پیام شهرت گریزی ایشان است.و نیز در مجالسی که از طرف ایشان برگزار می شده است، ایشان به خطبای مجالس توصیه می فرمودند که حتی از ذکر نام ایشان در مجلس خود داری کنند. و این، خود دلیل اوج هوی ستیزی و هوس پرهیزی این مرجع بزرگ است.

حاج آقای قدس ازشاگردان ایشان درخصوص شهرت گریزی ایشان می فرمایند:

او از تقوى باطنى سرشار برخوردار بود و بارها مى فرمودند: «من هرگز براى ریاست و زعامت دست و پا نكرده ام »و مسئله زعامت خود را انجام یك تكلیف و امانتى الهى مى دانست .

دو حدیث درمورد تواضع و فروتنی:

1-   قال رسولُ اللَّهِ صلى الله علیه وآله وسلم: مالی لا أرى‏ علَیكُم حَلاوَةَ العِبادَةِ ؟! قالوا: وما حَلاوَةُ العِبادَةِ ؟ قالَ : التَّواضُعُپیامبر خدا صلى الله علیه وآله وسلم فرمود : چه شده است كه حلاوت عبادت را در شما نمی ‏بینم ؟ عرض كردند : حلاوت عبادت چیست ؟ فرمود : فروتنى

2-   عنه صلى الله علیه وآله و سلم : إنّ أفضَلَ النّاسِ عَبداً مَن تَواضَعَ عَن رِفعَةٍ

پیامبر خدا صلى الله علیه وآله : برترینِ مردم در بندگى (خدا) كسى است كه در عین بزرگى ، فروتنى كند

. منابع: پایگاه حوزه نت،  پایگاه غدیر، پایگاه شهید آوینی، منتخب میزان الحکمه،  تبیان

 


سایت شخصی حجت الاسلام عظیم تواضعی

خانه نشینی کرونایی وایام عید مبعث ونوروز، خنده حلال، تقدیمتان

یکی از اساتید حوزه نقل می کرد روزی یکی از شاگردانش به او زنگ می زند و درخواست می کند که استاد فورا برای او یک استخاره بگیرد. استاد هم استخاره می گیرد و می گوید: بسیار خوبه و معطلش نکن و سریع انجام بده. چند روز بعد ، شاگرد آمد پیش استاد و گفت: می دانید استخاره را برای چه کاری گرفتم؟ استاد: نه؟شاگردمی گوید: توی اتوبوس نشسته بودم. دیدم نفر جلویی من، پشت گردنش بسیار صاف است و کیف می دهد که یک پس گردنی به او بزنم ! خلاصه بدجور هوس کردم یک پس گردنی نثارش کنم . دلم می گفت بزن، عقلم می گفت نزن، چون هیکلش از تو بزرگتره و داغونت می کند. این شد که تماس گرفتم و استخاره خواستم و شما گفتید فورا انجام بده. من هم معطل نکردم و شلپ زدمشانتظار داشتم، بلند بشود و دعوا راه بیندازد. اما یک نگاهی به من انداخت و گفت: استغفرالله. تعجب کردم و پرسیدم: ببخشید چرا استغفارکردی؟گفت: چند دقیقه قبل از کنار یک امامزاده رد شدیم. یک لحظه به ذهنم خطور کرد که این امامزاده ها الکی هستند و دکان باز کرده اند که پول جمع کنند. به خدا گفتم: ای خدا، اگه اشتباه می کنم، یک پس گردنی به من بزن. تا این درخواست را کردم، تو از پشت سر، محکم به من زدی.


سایت شخصی حجت الاسلام عظیم تواضعی

آیا انسانها باعث نزول بلاهای سماوی وارضی هستند ؟

در جواب به این پرسش بهتر است نظر مفسران وصاحب نظران را دراین زمینه ببینیم.ابتدا مناسب دیدم دیدگاه مقام معظم رهبری حضرت آیت الله ای دامت برکاته در دیدار با کارگزاران نظام ملاحظه شود که معظم له در تفسیر آیه 79 سوره نساء می فرماید :

ما أَصابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ ما أَصابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ وَ أَرْسَلْناكَ لِلنَّاسِ رَسُولًا وَ كَفى‌ بِاللَّهِ شَهِيداً (1)

(اى انسان!) آنچه از نيكى به تو رسد از خداست و آنچه از بدى به تو برسد از نفس توست. و (اى پيامبر) ما تو را به رسالت براى مردم فرستاديم و گواهى خدا در اين‌باره كافى است.

سرتاپای انسان و امثال بنده، گناه هستیم؛ لکن گناهان دوجورند: یک گناهی است که فقط به خود انسان ضربه وارد میکند، یک گناهی است که صدور آن از انسان به دیگران ضربه میزند. چیزی را که این دندان انسان مَزق (پاره)می کند و می جَود، گاهی یک چیز سختی است، خود دندان می شکند، به جای دیگری ضرر نمی رسد؛ [امّا] گاهی انسان با این دندان غذایی را می خورد که کبد انسان را از کار می‌اندازد؛ کبد تقصیری نداشت، تقصیر این دندان بود، تقصیر این دهان بود. گناهان ما گاهی این‌جوری است. ما یک حرکتی را انجام می دهیم، یک سخنی را می گوییم، یک راهی را می رویم، [که] جامعه ضرر می کند، کشور ضرر می کند؛ این‌جور گناهان، گناهان مهمّی است، گناهان بزرگی است. فرمود: وَ اتَّقوا فِتنَةً لا تُصیبَنَّ الَّذینَ ظَلَموا مِنکُم خآصَّة.(2) گاهی کسی ظلمی می کند، جزائی که خدای متعال برای آن ظلم قرار می دهد فراگیر است و جامعه را فرامی گیرد؛ از چنین ظلمی، از چنین فتنه‌ای باید پرهیز کرد. این خطاب به ما مسئولین است، آحاد مردم مخاطب به این خطاب نیستند؛ ما مسئولین هستیم که [هم‌] می توانیم کاری بکنیم که زیان آن به جامعه برسد؛ هم می توانیم عکسش عمل کنیم، کاری کنیم که نفع آن به جامعه برسد.


سایت شخصی حجت الاسلام عظیم تواضعی

آخرین جستجو ها

ایجاد برش لیزر در استیل news Mylahwfcxgq3 blogi آهنگ های جدید آپشن خودرو | گندم کار NICE MAGICS سایتی برای همه الان بخر تحویل بگیر تی تی دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد. همه چی پیدا میشه